همزمان میلاد حضرت زینب(س)، موسسه جوانان بنیاد کرامت رضوی با دعوت گروهی از دانشجویان مرتبط با این موسسه در سالن اجتماعات مجتمع دانشجویی امام رضا(ع) میزبان اولین نشست از سلسله نشستهای «فصل انسان» با موضوع «تنفس اول: چالشها و فرصتهای دخترانگی» بود.
مهمانان این برنامه حدوداً دوساعته، 120دختر دهه هشتادی هستند که قرار است با مطرح کردن دغدغهها و سؤالات خود، فرصتی برای بیان عقاید بیهیچ قضاوتی داشته باشند.
در بدو ورود، با تقدیم دسته گلهای کوچک نرگس و هدایت به سمت سالن برگزاری، به مهمانان خوشآمد گویی میشود. جمع، جمع دخترانه است…ظرافتهای دخترانه در نظم و ترتیب و نحوه پذیرایی کاملاً دیده میشود. در کنار این حال و هوا، شور و نشاط دوستانی که محل قرارشان شرکت در فصل دخترانگی است به چشم میخورد… مراسم با سلام و صلوات شروع میشود و مجری با معرفی برنامه و اعلام مدت زمان فرصت گپ و گفت اساتید مهمان، تریبون را در اختیار دکتر مریم اردبیلی قرار میدهد.
دکتر اردبیلی ضمن ابراز خرسندی از برگزاری چنین برنامههایی میگوید: فرصتی شد تا در این روز مبارک گرد هم بیاییم و حرفهای مفیدی بزنیم. یکی از مصادیق زنانگی حضرت زینب(ع) است که برای ما بهعنوان یک الگوی زن موفق به یادگار مانده است.
زنی که در توصیف وقایع سخت عاشورا میگوید: «من جز زیبایی چیزی ندیدم» و عمق این سخن را اکنون پس از گذشت سالها از واقعه عاشورا میتوانیم ببینیم که نشان از سطح تفکر بالای این بانوی بزرگ دارد. بانویی که بهتنهایی توانست در زنده نگهداشتن واقعه عاشورا اثرگذار باشد…
پس از اتمام صحبتهای استاد مهمان، مباحث چالشیتر میشود و هر فرد با بلند کردن کارتهای قرمزی که در بدو ورود در اختیار مهمانان قرار داده شده، فرصت بیان دغدغه و چالش خود را پیدا میکند. آقاخانی یکی از سؤال کنندگان با بردن کارت قرمز به معنای اعتراض به صحبتهای بقیه میپرسد: چرا دختران ما از نظر پوشش، برای حضور در سمتهای مهم کشوری محدودیت دارند؟ یا چرا دختران ما ازنظر پوشش قضاوت میشوند و در بحث رسیدن به جایگاههای مهم رسمی وجود پوشش برتر یا چادر ملاک است نه عملکرد فرد در آن جایگاه یا سمت؟!
با مطرح شدن این سؤالات مخالفان و موافقان زیادی شروع به مشارکت میکنند…
فاطمه حسینی با معرفی خودش، تجربهی را به اشتراک میگذارد و میگوید: من پشتکنکوری هستم و نظر این دوستمان را کاملاً رد میکنم و میگویم یک زن محجبه در جامعه ما، از برخی محافل در اجتماع به دلیل ظاهرش و حفظ حجاب طرد میشود که مثالهای زیادی برای این موارد وجود دارد.
فاطمه که مثالهایش را عنوان میکند، کارتهای قرمز در مخالفت بالا میرود… و غفوریان موفق به صحبت بهعنوان مخالف بعدی میشود. او با سلام و خدا قوت شروع میکند و میگوید: مشکل ما این است که در مدارس خیلی از مسیرها مشخص نمیشود و در زمان دانشجویی تغییر مسیر دادن کمی مشکل است. در جامعه ما در اکثر تشکلها افراد با حجابِ مقبول، حضور دارند و معمولاً در سمتهای بالاتر در کشور ما این موضوع با جدیت بیشتری مطرح میشود چون زنانی به جایگاه بالای مدیریتی میرسند که از هر نظر کامل باشند و در بحث پوشش هم کاملترین پوشش یعنی چادر در نظر گرفته میشود و این تفکر شاید محدودکننده باشد.
ثابتی با تائید بخشی از نظرات قبلی با سؤال بنیادیتری شروع میکند و میگوید: علت مطرحشدن و ماندگاری حضرت زینب(س) نقش اثرگذار ایشان بوده است. نکته مهمی که به آن توجه نمیشود، هویت یک زن مجرد میباشد. در جامعه ما یک زن زمانی هویت پیدا میکند که مادر یا همسر باشد و تکمیل هویت یک زن در همسر شدن و مادر شدن دیده میشود. سؤالی که مطرح میشود این است که برخی از زنان نقش تأثیرگذاری در بحث تربیت اجتماعی دارند و مجرد هستند، این افراد در چه جایگاهی قرار میگیرند؟ چرا جامعه تعریفی ندارد و جایگاهی برای این زنان در نظر نگرفته است؟
با درخواست اساتید مهمان برای داشتن کارت قرمز، مشارکتها جدیتر و بیشتر میشود که زمان محدود محفل، تاب آور این حجم از چالشها نیست….
دیگر استاد مهمان، دکتر الهام یاوری رئیس سازمان استعدادهای درخشان است که با اشاره به زنان موفق دیگر از جمله زنانی که در قرآن کریم از آنها یاد شده است؛ میگوید: گفتگوهای امروز خیلی صمیمانهای بود که مشخص است دختران ما به دنبال تعریف چالشها و فرصتهای دخترانگی هستند تا به واسطه آنها، مولف های زنانگی را در آینده خودشان تالیف کنند. مولف هایی که پیش نیاز آن استفاده از تلاشهای دوران نوجوانی و جوانی است. این نوع نگاه دختران که یک زن چه آمادگی باید داشته باشد برای خود من هم امروز آموزنده بود که پیشنهاد میکنم این برنامه در ادامه راه خود از افراد با نظرات متفاوت و متنوع دعوت کند تا فرصت طرح مباحث بیشتری پیش آید که در رسیدن این مسیر به تکامل بسیار مؤثر میباشد.
در حاشیه تمام تبادل نظرات در بین دختران برخی از مادران و مربیان هم حضور دارند. حشمتی مادر سه دختر نوجوان 15 تا 20ساله است. او میگوید: خیلی دوست داشتم دخترانم در این محفل حضور پیدا کنند. مثل هر مادر دیگری دغدغه من، تربیت دخترانی است که بتواند تفکری داشته باشند که خیر دنیا و آخرتشان را ببینند. بزرگترین چالش من به عنوان یک مادر این است که دخترانم با انتخابهای درستشان آینده عالی را برای خود رقم بزنند. من به امید پیدا کردن دین حقیقی پشت پا به زندگی مرفه خودم زدم و به مشهد آمدم و هنوز فکر میکنم موفق نشدهام. دغدغه من سؤالات بیشماری است که نسبت به دینم دارم و خیلی دوست دارم فرزندانم شخصیت دینی سالم به دور از تعصب داشته باشند و بدانند به چه جاهایی برای پاسخ به سؤالاتشان میتوانند مراجعه کنند یا وقتی وارد جامعه شدند حتی اگر در خارج از ایران زندگی کردند، چطور با شرایط جامعه خود را هماهنگ کنند تا با چالشهای کمتری مواجه شوند و محوریت زندگیشان دینشان باشد.
دغدغهها در سایه فرصت و صمیمیت در حال تبادل است که زمان به سَر میرسد… بوی اسپند در اسپندان نقرهای در محوطه خروجی روح آدم را به سمت گنبد حرم امام هشتم(ع) میکشد… امامی که خود عالم آل محمد(ع) بود و حالا در سایه لطف او فرصتی پیش آمده تا چالشهای دخترانگی نفس بکشد….