سفره پربرکت امام رضا(ع) برای همه پهن میشود؛ حتی آنهایی که فکر میکنند هیچ راه آمد و شدی به سوی حضرت رضا(ع) ندارند، حتی برای نوجوانانی که به دلیل بزهکاری ساکن کانون اصلاح و تربیت شدهاند.
چند صباحی است که مدیریت امور مجاوران بنیاد کرامت رضوی، باب تازهای را گشوده تا همه مجاوران آقا میهمان سفره حضرت شدند؛ سفرهای که بهانهاش فقط متنعم شدن از غذای متبرک نیست و صدها بهانه و شور و شوق دیگر هم با خود دارد. بهانههایی که اشک شوق را در گوشه چشم مخاطبان خاص این میهمانیهای مینشاند. گاهی در گوشه چشم یک زن جوان آسیبدیده و ساکن اردوگاه بهزیستی، گاهی هم یک نوجوان طرد شده از خانواده و جامعه، که باید چند صباحی را در کانون اصلاح و تربیت پشت سر بگذارد.
وصال در «کات»
کانون اصلاح و تربیت شاندیز، مقصد خادمان حرم برای برپایی یک مهمانی تازه است. کانونی که 300 نوجوان دارای محکومیت ساکن آن شده اند تا با وجود انجام جرم، راهی زندان نشوند و در فضایی متناسب با سن و سالشان، دوره محکومیتشان را پشت سر بگذارند. جایی که حتی نامش هم زندان نیست و به آن «کات» میگویند تا هوای روح و ذهن ساکنان آن را هم بیشتر داشته باشند.
خاطراتی که مرور میشود
با خادمان حرم که وارد «کات» میشویم، چشمها به سویمان دوخته میشود. لباس خادمی برای همه بچه های این خانه آشناست و ذهنهایشان را راهی خاطراتی میکند که با خانواده، در صحنهای حرم امام رضا(ع) ثبت کردهاند. برخیشان که معلوم هست خاطرات بیشتری با امام رضا(ع) دارند، حال و هوایشان متفاوت است و نمیتوانند غم و غصههایشان را پنهان کنند. اشک میریزند و ما را به سمت خود میکشانند تا بخواهیم که شنونده قصه زندگیشان باشیم.
آن طور که «عماد» می گوید، جدایی پدر و مادرش او را از خانه فراری کرد و همین آشوب درونی با او کاری کرد که در 16 سالگی، در یک نزاع دستهجمعی حاضر باشد و به خاطر آسیب رساندن به نوجوانی دیگر، محکوم و روانه کانون اصلاح و تربیت شود. از دلیل گریههایش که میپرسم، میگوید: «بچه که بودم، هر هفته با مامان و بابا میرفتیم حرم زیارت، خیلی خوش میگذشت و دلم میخواست تا صبح اونجا بمونیم. بعد از طلاقشون، منم دیگه حرم نرفتم و الان که خادمای حرم رو دیدم، یاد اون وقتا افتادم.»
چشم امید به عنایت امام رضا(ع)
«عماد» فقط یکی از صدها نوجوانی است که در کانون اصلاح و تربیت نوجوانان، بهترین سالهای جوانی خود را پشت میلههای زندان می گذرانند. پسران نوجوانی که میتوانستند امروز در بهترین مدارس و دانشگاهها تحصیل کنند اما یک اتفاق، مسیر زندگیشان را تغییر داد. با این حال بسیاریشان هنوز امید دارند دوباره مسیر زندگیشان تغییر کند، به سمتی که دیگر هرگز به کات و زندان ختم نشود، به سمتی که امام رضا(ع) دستشان را بگیرد و هرگز رها نکند.
جایی ننوشته است گنهکار نیاید…
مدیر امور مجاوران معاونت خدمات اجتماعی بنیاد کرامت رضوی هم درباره جزئیات این مهمانی توضیحاتی ارائه میکند: مرحله دیگری از طرح «سفره کرامت» را برای مجاوران خاص امام رضا(ع) برگزار کردیم و این بار 300 نوجوان پسر مددجوی حاضر در کانون اصلاح و تربیت جاده سوران شاندیز پای سفره باکرامت امام هشتم(ع) نشستند.
هادی غلامی میافزاید: نیت و هدف ما این است که این عزیزان، به دلیل مشکلات و شرایطی که با آن مواجهاند، گمان نکنند از شهر امام مهربانیها طرد شده و از جامعه دور افتادهاند، به همین دلیل در این ایام که با دهه فاطمیه هم همزمان شده است، 300 نفر از این نوجوانان در یک محفل عزاداری که با حضور خادمان کشیک حرم مطهر رضوی برگزار شده شرکت کردند و با غذای گرم و بستههای متبرک از آنها پذیرایی شد.
به گفته وی، تلاش خواهد شد طرح سفره کرامت برای ارائه خدمات فرهنگی به اقشاری باشد که به نحوی از جامعه کنار گذاشتهاند، علتش هم مشخص است: هرچه باشد، امام هشتم(ع) ولی نعمت همه مردم ایران است و در آستان امام مهربانیها، هیچ تفاوتی میان آنها وجود ندارد، حتی کسانی هم که مرتکب بزههای اجتماعی شدهاند، با توسل و توکل به حضرت میتوانند به جامعه بازگردند و زندگی شرافتمندانه ای داشته باشند. به قول زنده یاد موید، «دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت… جایی ننوشته است گنهکار نیاید.»
گزارش: مرتضی محمدپور